سلام به همه دوستان، مطالب در
سایتیا علی رخصتقرار میگیرد.
برای دیدن از سایت لطفاً بر روی لینک
روبرو کلیک کنید.yaalirokhsat.ir
آدرس سایت یا علی رخصت yaalirokhsat.ir
سلام به همه دوستان، مطالب در
سایتیا علی رخصتقرار میگیرد.
برای دیدن از سایت لطفاً بر روی لینک
روبرو کلیک کنید.yaalirokhsat.ir
آدرس سایت یا علی رخصت yaalirokhsat.ir
دغدغه زندگی تنگدستان را داشتن جوانمردیست .
پاک نمودن قلب از کینه ها جوانمردیست .
حق گویی اگر چه بر ضد خودت باشد جوانمردیست .
کمک به جوان در آستانه ازدواج جوانمردیست
سرعت در عفو و پذیرفتن عذرخواهی دیگران جوانمردیست .
کمک مخفیانه به همسایگان فقیر جوانمردیست
حلم ورزیدن در برابر دشنام و ناسزا جوانمردیست .
سخاوت قبل از رو انداختن سائل جوانمردیست .
قرض دادن و منت نگذاشتن جوانمردیست .
بلند نظری و دریا دلی جوانمردیست .
یتیم نوازی و تشویق دیگران به این کار ،جوانمردیست
بدون جراحت و بدون خراش انتقاد نمودن جوانمردیست .
جلو انداختن کار سالمندان و مشکل گشایی جوانمردیست .
گذشت از کسی که به تو ستم نموده جوانمردیست .
آشتی با کسی که از تو بریده جوانمردیست .
انصاف با مشتری و کم فروشی نکردن جوانمردیست .
فرو خوردن خشم از جوانمردیست .
فرق نگذاشتن بین فرزندان در هدیه جوانمردیست .
عیادت بیمار جوانمردیست .
دادن حق صاحبان حق و دوری از پارتی بازی جوانمردیست .
مهربانی با در راه مانده جوانمردیست .
همدردی و خوشرویی با مردم جوانمردیست .
کارآفرینی و ایجاد شغل برای جوانان بیکار جوانمردیست .
هدیه دادن بدون توقع جوانمردیست
گریه از درک بزرگی خدا و سجده های طولانی ،جوانمردیست .
تشویق دیگران برای کمک به تنگدستان جوانمردیست .
مهمانی دادن در هنگام فقر و ثروت جوانمردیست .
اولویت دادن دعا به دیگران ،جوانمردیست .
پاک بودن و حفظ چشم از ناموس مردم جوانمردیست.
حفظ آبروی دوستان قبل و بعد از دوستی جوانمردیست .
سلام دادن به کودکان جوانمردیست
حقیر نکردن دیگران در هنگام قدرت جوانمردیست .
احتکار نکردن و مردمی بودن جوانمردیست .
قناعت ورزی و پسندیده رفتار نمودن با همسر جوانمردیست .
آسان نمودن عبور معلولین در طراحی و معماری اماکن عمومی جوانمردیست .
یاری مظلوم ،جوانمردیست .
پرداخت دیه و آزاد نمودن زندانیان غیر عمد ،جوانمردیست .
کمک مالی و پرستاری از بیمار تنها،جوانمردیست .
کم نمودن اجاره بها و بزرگواری با مستاجر ،جوانمردیست .
رسیدگی به امورتحصیلی کودکان خیابانی، جوانمردیست .
رعایت حفظ حریم زن و مرد در جامعه جوانمردیست .
دغدغه لقمه حلال به خانه بردن ،جوانمردیست .
جدا کردن جنس بد از جنس خوب و درهم نفروختن ،جوانمردیست .
صدق و راستگویی جوانمردیست .
داشتن تدبیر در امور بیت المال جوانمردیست .
دوستی با خدا و خلق خدا جوانمردیست .
بازدیداز فامیل در هنگام حیات ،جوانمردیست .
پدر و مادر را زیر چتر حمایتی خود قرار دادن جوانمردیست .
معرفی خواستگار خوب به خانواده های آبرو دار جوانمردیست .
کمک به فراهم نمودن جهیزیه دختران تنگدست ،جوانمردیست .
پاى کوبان ز پى نغمه تار آمدهام
دست افشان بسر کوى نگار آمدهام
حاصل عمر اگر نیم نگاهى باشد
بهر آن نیم نگه با دل زار آمدهام
باده از دست لطیف تو در این فصل بهار
جان فزاید که در این فصل بهار آمدهام
در میخانه گشائید که از مسلخ عشق
به هواى رخ آن لاله عذار آمدهام
جامه زهد دریدم رهم از دام بلا
باز رستم، ز پى دیدن یار آمدهام
به تماشاى صفاى رخت اى کعبه دل
به صفا پشت و سوى شهر نگار آمدهام
امام خمینی(ره)
صلی الله علیک یا بنت الحسین(ع) یا رقیه
آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.
صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را میشنیدم که به عمّهام زینب کبری(سلاماللهعلیها) فرمود : این همان لحظهای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریستهاند.
زمین و زمان ناله میکرد و کودکان میدویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون میچکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّهام نداشتم. زمان به سختی میگذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت میماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمیتوانستم چشم از چشمان به خون نشستهات بردارم.
مرا به زور میکشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پارهپارههای وحی.
کاش مانده بودم و غبار از چهرهات برمیگرفتم. کاش پروانه وار دور شمع وجودت میگشتم و در پرتو عشق تو میسوختم. قرار بر رفتن نبود. از پاهای آبله دارم بپرس که در این مسیر چقدر دویدم و الآن که سر زیبای تو در دامنم به میهمانی آمده؛ در گوشهی این خرابه، در شهری که مردمانش بویی از مردانگی نبردهاند، به برکت آمدنت آرام گرفته ام.
من بهشت را در آغوش گرفتم، من به وصال محبوبم رسیدم.
اماّ ای کاش زودتر میآمدی چون رقیّهات دیگر توانی در جان خسته و رنجورش ندارد.
دختر سهسالهای که گرمی چشمانت او را متعالی میکرد.
میگویند من رقیّهام1،کسی که جهتش به سوی تعالی است. آری، از آن زمان که در تقدیر تو متولد شدم؛ من دختر تو شدم و تو بابای من، رفعت گرفتم و بالو پر برای پرواز در آوردم و برای عروج آماده شدم.
من در کربلا دیدم که ملائکه به تو و اهل بیتت غبطه میخوردند. خودم صدای شیون آنها را هنگامی که بر سرنیزه بودی شنیدم.
خودم دیدم که دستهدسته جنیان و ملائکه از برای یاری تو آمدند و در برابرت زانو زدند.
خودم دیدم که از مقتل تو آیه والشّمسوضحِها تفسیر شد، خودم دیدم که خداوند تأویل آیهی «یا ایها النفس المطمئنّه اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضیه مَرضیّه فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی»2 را در قیام تو و یارانت به ظهور رسانید.
چه لذّتی دارد هم کلام شدن با تو. چه شیرین است لحظهی وصال. جانم دیگر طاقت ماندن ندارد. دستان کوچکم را بگیر و با خودت ببر تا در محضر تو، بابالحوائجیم امضا شود.
میخواهم مانند علی اصغر و علیاکبر(علیهمالسلام)، نزد جدّمان رسول خدا حاضر شوم و بگویم دشمنانت با تو و فرزندانت چه کردهاند.
هفته ی دفاع مقدّس ، یادآور دلاورمردی های مردان مرد گرامی باد.
امام خمینی (ره) :
شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان " عند ربهم یرزقون " اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب " فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی " پروردگارند؛ اینجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد.
حاج احمد آقا میفرمایند:
باید در کنار نظام مان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههای شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندانهای سفاک پهلوی به سر برده... هیچ کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل کنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... قاطعتر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی کنند. همانطور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریکاست.
من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کردهام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و بر خلاف رهبری و حتی بر خلاف میل رهبری بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینهها بر آمریکا پیروز میشویم... به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام کشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند که دشمن در کمین است.
بیست و دوم اسفند سالروز شهادت «پهلوان شهید سعید طوقانی» را گرامی میداریم.
نام پهلوان «سعید» برای قدیمی ها، بزرگان ورزش و باستانی کاران، حکایت از نوجوان معصومی دارد که با سن کمش، شهرت و آوازه بسیار دارد. «سعید یکی از نخبگان ورزش باستانی بود. قبل از انقلاب در سن خیلی کم بازوبند پهلوانی گرفت و وارد گود روزخانه شد، در حالی که ورود بچهها به گود ممنوع بود. وقتی انقلاب شد تحت تأثیر کلام امام (ره) تصمیم گرفت به نشانه اعتراض به پهلوی تا مدتها وارد گود نشود. عکسهایی را که با سردمداران آن زمان داشت، پاره کرد و وارد لیست ورزشکاران معترض به پهلوی شد. در همان سن کم (نه سالگی) با امام (ره) دیداری داشت که او را از این رو به آن رو کرد.بعدها در سال 62 با دستکاری شناسنامه اش در 14 سالگی به جبهه رفت و در جبهه ورزش باستانی را همگانی کرد. چه بسیار افرادی که میگفتند مگر جبهه گود زورخانه است؟! اما او کاری کردکه ورزش در پادگان دوکوهه نهادینه شود. صبحها رزمندگان جمع میشدند و ورزشکاران و باستانی کارها به حرکات نرمشی میپرداختند. روحیه زرمندها با کارهای سعید بالا میرفت و نشاط به آنها توانی دو چندان میبخشید.»
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است
تا لحظهای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
در آسمان پر نور عزت و افتخار , گاهی اخترانی با درخشش بیشتر , چشمها را به سمت و سوی خود جلب می کنند. این ستارگان فروزان , آرایش آسمان جهاد و شهادت را جلوه ای دیگر می بخشند .
امروز دوازدهم فروردین سالروز تولد پهلوان بسیجی کشورمان شهید سعید طوقانی است، سعید طوقانی ، روز 12 فروردین سال 1348 در تهران به دنیا آمد و به لحاظ اینکه پدرش مرحوم حاج اکبر علی طوقانی ، از ورزشکاران باستانی بنام تهران بود ، در سن چهار – پنج سالگی به این ورزش علاقه مند شد و به همراه پدر و برادران بزرگترش که آنان نیز از جمله ورزشکاران بودند ، در زورخانه حضور پیدا می کرد .
علاقه زیاد او به شیرینکاری در ورزش باعث شد تا در این زمینه رشد بسیاری کند و با ارائه نمایشهای زیبا، همگان را متحیر سازد . شش سالگی او مصادف بود با حضور بیش از پیشش در عرصه ورزش باستانی و در سن هفت سالگی در مراسمی با حضور مسئولین رده بالای مملکتی آن زمان - سال 1356 – توانست تنها در عرض 3 دقیقه 300 دور به دور خود بچرخد و با اجرای حرکات منحصر بفرد ، بازوبند پهلوانی کشور را از آن خود سازد .
از آن روز به بعد ، پوسترها و تصاویری با عنوان « پهلوان کوچولوی کشور سعید طوقانی » زینت بخش زورخانه ها و نشریات ورزشی شد .